یادداشت های خبرنگار
بهگزارش روابطعمومی استانداری چهارمحال و بختیاری؛ «اردوهای جهادی مدیران» بهطور حتم تا رسیدن به حد مطلوب و پختگی، راهی طولانی دارد و بینقص نیست، اما در این نوشتاری مختصری بر فوائدش متمرکز میشویم تا دل دوستان و دلسوزان نسبت به انقلاب روشن و عرصه برای بدخواهان تنگتر شود.
البته اگر این حرکت آغاز شده، از نقدهای دلسوزانه محروم ماند بهطور یقین به پختگی نخواهد رسید.
اول؛ حضور در بین مردم
حضور در بین مردم و فاصله گرفتن مقطعی از کارتابلها، بولتنها و گزارشها (البته بهصورت نسبی نه افراطی) توصیه اکید رهبر معظم انقلاب اسلامی، دستورهای اسلام و تذکرهای رئیس دولت است؛ پس در اصالتِ اصل این حرکت شبههای نیست و اگر گامهای برداشته شده از روی اخلاص و برای حرکت در مسیر جلب رضایت ولی باشد، بهطور حتم مختوم به برکات بیحدی خواهد شد.
دوم؛ اُمید، بزرگترین عامل حرکت و تعالی فرد و جامعه
اگر در جامعهای اُمید، بمیرد، بهطور حتم اُفول خواهد کرد و بالعکس؛ این قاعده کلی است و ربطی به وضع موجود ندارد؛ ولی تقویت اُمید در جامعه محرومتر و نیازمندتر بیشتر احساس میشود چون بهاحتمال قوی راه سخت تری برای رسیدن به وضعِ مطلوب در پیش دارند.
حضور مدیران کل، معاونان استاندار و نماینده عالی دولت در استان، در مناطق محروم مانند سرآقاسید، لندی، خویه، پشت کوه، شلیل، شیدا و غیره باعث تزریق اُمید در مردم خواهد شد، حداقلش این است یقین پیدا میکنند که مسئولان، آنان را میبینند و بیاطلاع از وضعشان نیستند، حداعلای آن هم میشود اجرایی شدن مصوبات این سفرها که در ادامه خواهیم گفت.
سوم؛ ضریب گرفتن مناطق محروم در رسانهها و اذهان عمومی
بنده بهعنوان نویسنده این متن سالها سابقه روزنامهنگاری استانی دارم و بهطور مکرر در مورد مناطق محروم نوشتهام، ولی به شخصه ذهنیت دقیقی از عمق محرومیت نداشتم، این روزها پس از یک اردوی جهادی یک روزه میبینم، لنزهای دوربین و قلم خبرنگاران متمرکز شده روی یک منطقه محروم استان و این خیلی برکات در آینده خواهد داشت، حداقلش شناخت دقیقتر از وضع موجود است؛ البته این توجه رسانه دوباره باعث ایجاد اُمید در مردم همان منطقه خواهد شد و کمک میکند، مردم باور کنند فراموش نشدهاند و دیده میشوند.
چهارم؛ مخدوش شدن، شؤون احتمالی مدیران؛ یادآوری مفهوم نوکر مردم بودن
فاصله گرفتن مدیران از میز و منشی، کارمند و زیردست و شرفیاب شدن خدمت ولی نعمتان محروم (حتی با کفشهای اینچنینی که شرحش بیان شد) کمک میکند اگر مدیر (خدایی ناکرده) برای خود شأنی تصور کرده، این شأن مخدوش شود و این در راستای تهذیب نفس، اقدامی مبارک و مؤثر است.
پنجم؛ تطبیق گزارشها با واقعیت
حضور میدانی مدیر باعث میشود ذهنیت دقیقتری نسبت به صحنه پیدا کند و در ادامه کار با ذهنیت واقعیتری تصمیم بگیرد.
ششم؛ کاهش حضور مردم در مرکز چهارمحال و بختیاری و صرفهجویی در وقت، انرژی و تکریم واقعی مردم.
بهطور معمول این اردوهای جهادی مدیران با یک میز خدمت هم همراه است، یعنی مردمی که مطالبهای از دستگاهی دارند اکنون مجال مییابند از مدیرکل آن دستگاه مشورت و در صورت نیاز دستور بگیرند تا در گشایش کارشان تعجیل شود.
هفتم؛ من مینویسم گزارش دهی به مردم ولی شما بخوانید جهاد تبیین حضوری!
بهطور تقریبی در تمام مناطقی که حاضر میشویم و به مردم گزارش میدهیم که در این دولت چه گامهایی برای رفع محرومیت برداشته شده، با تحسین و گاهی تجعب مواجه میشویم، محرومیت فراوان باعث میشود حجم خدمات احساس نشود، وقتی با مردم در حضور خودشان مرور میکنیم هم اُمید ایجاد میشود و هم جهاد تبیین صورت میگیرد؛ بهنظر من شیرینترین قسمت اردوهای جهادی، مرور همین خدمات است که در حضور خود مردم انجام میشود.
هشتم؛ مدلسازی برای مدیران
واژه هایی مانند «دولت انقلابی» و «مسئول جهادی» و امثال آن بار معنایی دارند و باید برای آنان مدلسازی و مصداقسازی کرد، اردوهای جهادی را میتوان مصداق یک فعل جهادی دانست که در روز تعطیل یا پنجشنبهها اتفاق میاُفتد.
مواردی در دست داریم که مدیران اداراتکل هم این سبک را در دستگاه خودشان اجرایی کرده اند؛ بهطور نمونه رئیس مرکز بهداشت یا مدیرعامل آب چهارمحال و بختیاری معاونان و مدیران را به همین سبک (البته با تغییراتی) اردوی جهادی میبَرد؛ و این نشان میدهد این الگو قابلیت اپیدمی شدن را دارد.
نُهم؛ شأنیت دادن به مدیران شهرستانی و بخشی
تصور کنید حال یک دهیار یا بخشدار را که فرصت پیدا کرده در شورای اداری استان که در مسجد روستایش یا جایی دیگر برگزار شده برخیزند و مطالبهگری کند؛ فارغ از نتیجه، چقدر این جایگاه تکریم شده و چقدر این فرد انگیزه و روحیه برای ادامه خدمت پیدا میکند.
نظر شما